معنی نوعی شیرینی حلوایی
حل جدول
مسقطی
نوعی شیرینی
پودینگ
شکلات
ناپلئونی
کیک فندقی، تافی
برشتوک
پای
گردویی
تارت کیوی
فرهنگ عمید
حلواپز، حلوافروش: تو خواهی آستین افشان و خواهی روی در هم کش / مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی (سعدی۲: ۶۰۸)،
آغشته به حلوا،
علاقهمند به حلوا: معده حلوایی بُوَد حلوا کشد / معده صفرایی بُوَد سِرکا کشد (مولوی۱: ۸۱۵)،
واژه پیشنهادی
فارسی به عربی
معجون
معادل ابجد
781